متن آهنگ الماس از عرفان و بهزاد ليتو و خشايار و پايا(آلبوم خداحافظى)

ساخت وبلاگ

امکانات وب

كد ماوس

-->-->-->



-->-->-->-->-->-->
برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

هِی‌، از جیبم میلیونها دادم
موزیکو ساختم برا میلیونها آدم
اینا هی‌، می‌پرسن پس میرسی‌ بش کی‌؟
نمیدونن رسیدمو اینجا سرد مثل دِی‌
آره هی
رفتیم کوچه آخر سوت و کوره
ما هم هِی
کردیم لاغر، با پودرو لوله
هی ، هی
کردیم توی کاغذ کوشو لوله
آخر حرص ارث و جوش پوله
بگو داشم نوش جونت
گل پامچال
توی این باتلاق شده پام چال
جوینت چاقتر از بامشاد
شات زده بام شاد زده
سمت لجن باد زده بادبان
هر کامم حاد تره آسما
داد زده واسا

هر سالم داغتره داستان
آخر داستان، باز سر جاس پام
از بیرون از تو عکسها زندگیمو می‌بینه
شبامونو کی‌ دیده یعنی‌ زندگیمون شیرینیه؟
فصلا اومدن و رفتن
اشکام از گونم رو دفتر
از پا در اومدم و از دست
ندادم اون هدف‌ دست دست


میمونیم الماس
بالامون به آسمونه می‌کنیم پرواز
کارامونم آرزوته میکنی‌ جنگ باز
نداریم هیچ پشیمونی نباشیم فردا

(خشایار)
نگرانم خودم گیج هنو فکر دیگرانم
بی قرارم تو این بازی همه دیدن آخر
خشی له کرد اینارم کوبیدم زمین
حتی من بهترینارم

وقتی رقابت نیست
حالا بعدش چی
دکتر یا که بزنم کارا ورزشی
نمیشه رفت پایداریم ارتشیم
بری میمیره چون که ماها قلبشیم

قورتت دادیم منتظرم هضم بشی
بزنم سیگارو روش ویسکی ی لیوانه توش
نیا قیافه کون واسه صورتت میام
قزوینی وار میکنم گیج گاتو خورد

حسودیت میشه نیستی مثِ ما
شدی افتضاح مثه سنده ها
تلپاتی پاره کرده بین ما
فکر ماست مغزتو سکته داد


میمونیم الماس
بالامون به آسمونه می‌کنیم پرواز
کارامونم آرزوته میکنی‌ جنگ باز
نداریم هیچ پشیمونی نباشیم فردا

(لیتو)
بین این نسل جقی شدم مثل جرثقیل
این کونا رفتن بد تو جو سنگین
آه، ببخشید که من رکم
حرفات برام سبکن
پودر میشه از سنگ ککم
منتظر سنکوپم
نکن اینقدر ورجه وورجه
خم شو جوجه بد تو کوچه
دنبال خرج شه کوشت
بپا تیکه نندازی
با مغز فیک من بازی نکنی
چونکه تو که دست به کی..
میخوای با من عکس بگیری
پَ من یه استعدادم
ورسامم نصفه یادم مونده چون
گوزیده مخم استراحت نمیدم
زود بجنب

بازی با الفابت
راحت میدن دافا بهت
میگن بپا اینطوری تو
خراب نشه آمارت

ورسامم مثه ویروسن
امسالم مثل دیروزم
میخونم واسه هرکی
پشتم باشه بگه پیروزم
دیگه مهم نیست برام
بدن لاشخورا تز
هر وقتم خواستن یه چی بگن
گفتم داش خدافط


میمونیم الماس
بالامون به آسمونه می‌کنیم پرواز
کارامونم آرزوته میکنی‌ جنگ باز
نداریم هیچ پشیمونی نباشیم فردا

(پایا)
میکنن از رسانه پخشمون
بحث پایه اصلمون
از چشای خط میگن
بچه های بد بهمون
مست پایه رقصشون
حتما به سازه دستمون
که حال میکنن با ما بیشتر از
کلاسِ درسشون

خاکی بودیم گلی شدش
قطره های اشکمون
خم شدیم رو صحنه
وقتی دست دراز بود سمتمون بود
ولی بازم دوست نداشتن
دستکشای دستمونو
همه اونا میخواستن
ببینن اخممونو
واسه همینه همیشه زیر سایه
کپه بودیم ما میرفتیم توی جاده
زیر سایه کپه بودی
بچه های نسل من به درد
درز لایه در نمیخورن
بدنتم من اصلا سال بعد
اگه تو رپ من فساد هست
نمیبینی دورت کثافته
کور شدی چشات بسته
دستم دو تا کلاش هست
که میزنه پخمه پخش شه پخ
میزنه نعشه پرت شه تهش
میخونه شهر صداش شه پخش
شب به شب در سطح شهرش


میمونیم برپا
بالامون به آسمونه می‌کنیم پرواز
کارایی که آرزوته میکنیم هر بار
چون که شاید بمیریم و نباشیم فردا


میمونیم الماس
بالامون به آسمونه می‌کنیم پرواز
کارامونم آرزوته میکنی‌ جنگ باز
نداریم هیچ پشیمونی نباشیم فردا مهاجر...
ما را در سایت مهاجر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یعقوب yakub بازدید : 238 تاريخ : شنبه 8 اسفند 1394 ساعت: 4:45