واکنش علما به اجباری رضا خانی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

كد ماوس

-->-->-->



-->-->-->-->-->-->
برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

واکنش علما به اجباری رضا خانی

در اعتراض به سیاست های رضاخان از جمله قانون نظام وظیفه اجباری روحانیون كشور به مخالفت برخواستند .

رضاخان

در ماجرای بردن جوانان و نوجوانان این مرزو بوم به خدمت زیر پرچم، بزرگان و دلسوزان، بخصوص از منطقه اصفهان احساس خطر كردند كه دستگاه رضاخانی می خواهد نونهالان ما را به اسم خدمت نظام وظیفه به دامن منكرات اخلاقی و بیماریهای جسمانی،همچون سوزاك و سفلیس بیندازد. به وضوح مشخص بود كه علمای اصیل و دین شناس ما در برابر خطراتی كه كشور و بخصوص دین ما را تهدید می كند، ساكت نخواهند نشست، لذا رفت آمدهای علما به قصد حراست و حمایت از حراست از حریم اسلام وتشیع، امری مرسوم بود و هر روز كه از خواب بر می خاستیم، می شنیدیم كه جارچی ها اعلام می كنند كه امروز فلان عالم از فلان شهر به قم تشریف می آورند. شیوه جار زدن هم برای ابلاغ یك پیام، بدین نحو بود كه ابتدا متن شفاهی یا كتبی پیام را در اختیار« جارچی باشی» كه سرگروه تعدادی جارچی بود، قرار می دادند. او هم جارچی های فرعی را خبر می كرد و پیام را در اختیار آنها قرار می داد. به دین ترتیب، یك شهر ظرف مدت كوتاهی در جریان اخبار و پیامها قرار می گرفت. به خاطر دارم حدود هفتاد سال قبل، یك روز اعلام كردند كه حضرت آقا سید عبدالباقی آیت اللهی و آقا سید عبدالله اَرجانی از شیراز تشریف می آوردند. همینجا عرض كنم كه من از آن ایام تا سنوات اخیر كه ایشان به رحمت خدا رفتند، هربار كه به مشهد مقدس شرفیاب می شدم، دعوت ایشان را می پذیرفتم و به خدمتش می رسیدم. ساعتها در كتابخانه ایشان گرم گفتگو می شدیم، بعد نهار صرف می كردیم. بعضی وقتها برخی از آقا زادهای ایشان هم حضور داشتند. وقتی كه بنده بعضی از خاطرات گذشته را خدمت ایشان بازگو می كردم، آقا سید عبدالله می گفت:« این مورد را فرموش كرده بودم. شما كه الان گفتید، دوباره به یاد آوردم»

به هر حال،وقتی اعلام شد كه دو تن از علمای شیراز با گروهی به قم نزول اجلال می فرمایند، عده زیادی از مردم و علما بسیج شدند. افرادی هم كه با قبایل و ایل نشین های اطراف شیراز، مانند بختیاری، در ارتباط بودند هم خود را مهیای پذیرایی كردند. ضمن این كه شیراز با توجه به شان ادبی، فكری و فرهنگی اش هم مورد توجه بود. تبلیغات زیادی راجع به ورود علمای این شهر به قم صورت پذیرفت و هنگام ورود آنان هم، از امامزاده جمال تا خود شهر، جمعیت انبوهی در كنار جاده برای استقبال ایستاده بودند.

در ماجرای بردن جوانان و نوجوانان این مرزو بوم به خدمت زیر پرچم، بزرگان و دلسوزان، بخصوص از منطقه اصفهان احساس خطر كردند كه دستگاه رضاخانی می خواهد نونهالان ما را به اسم خدمت نظام وظیفه به دامن منكرات اخلاقی و بیماریهای جسمانی،همچون سوزاك و سفلیس بیندازد

حتی گروهایی از اصناف و اقشار مردم تحت عناوین مختلفی همچون: هیات مستقبلین تجار، هیأت مستقبلین صنف فرش فروش و مانند آن، چادر هایی برپا كرده و در مقابل هر چادر هم اعلامیه ای الصاق كرده بودند. چون آن ایام هنوز ماشین مورد استفاده نبود علمای مزبور بنا بود با چارپا وارد شهر شوند و همین امر باعث شد كه زمان انتظار طولانی شود. آقای شیخ مهدی حكمی هم كه پیشتر راجع به او و پسرش صحبت هایی كردم، برای استقبال از علمای شیراز، سوار بر چارپایی شده بود و در صف مستقبلین قرار داشت. تا اینكه انتظار به سر رسید و آقایان تشریف آوردند و به سنت قم حركت كردند. مردم هم با پای پیاده به دنبال آنان روان شدند. غر.وب آفتاب نزدیك بود و هنگام اذان مغرب فرا رسید. آقای شیخ مهدی از آنجا كه به نماز اول اهتمام می ورزید، گفت: برای انجام فریضه توقف می كنیم. اطرافیان گفتند: در این نزدیكی جوی آبی هست كه می توانید برای گرفتن وضو و انجام مقدمات آن، مورد استفاده قرار دهید. آقا شیخ مهدی آستینها را بالا زد. مردم هم به تبع ایشان، از جوی آب وضو گرفتند. بعد در امتداد رودخانه قم و در بین پلها در مقابل«شاه جمال» صف استقبال را به صف نماز تبدیل كردند و بدون اینكه مرحوم آقای شیخ مهدی اصراری داشته باشد كه مردم به او اقتدا كنند، خود به خود این اتفاق افتاد و نماز مغرب به جماعت خوانده شد و من هم كه در شمار ملازمین آقا شیخ مهدی حكمی بودم، در جوار ایشان به ادای فریضه اول وقت پرداختیم. هنگام ادای فریضه مغرب بودیم كه آقایان وارد شدند و خواستند اقتدا كنند كه نماز مغرب تمام شد. نماز عشا را نخواندند و همگی به طرف قم حركت كردند.


منبع: خاطرات آیت الله سید حسین بُدلا،انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی،صص107-109 مهاجر...
ما را در سایت مهاجر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یعقوب yakub بازدید : 196 تاريخ : پنجشنبه 10 دی 1394 ساعت: 5:46